در من کسی آزادیش را فریاد می زند
در من کسی زندگیش را فریاد می زند
در من کسی باورش را فریاد می زند
تن ِ من ، حبس ِ ابد ِ باورهای یک نفر می شود و چشمهایش سلول ِ انفرادی ِ خواسته های ِ من .
من نگهبان روزهای بی کسی اش می شوم و او کلیددار مجموعه ی ارزشمند ِ من !
در من کسی پرواز را فریاد می زند
در من کسی باورش را زندگی می کند
در من کسی آزادی اش را زندان می کند !
.
+ احساس ِ گم شدن در خود
+ صدای ِ جیغ کسی در خیابان 27 ام !
...!...برچسب : نویسنده : zemzemeo بازدید : 109